چند نجوای عاشقانه دختران شهید با پدران شان
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۵۱۹۶۸
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: گویا جمله «دخترها باباییترند» به حد مقبولی تکرار شده که بتواند ملکه ذهنها گردد و حتی به محض شنیدن روز دختر هم این جمله تداعی شود؛ اصلاً انگار کلمه دختر و پدر از یک چشمه جوشیده که با بیان کلمه «دختر»، محبت پدری در آن موج میزند.
احتمالاً در روزهای دختر که هم روز ملی دارد و هم روز جهانی و امروز تاریخ روز جهانی دختر بچههاست، باز هم دختران شهدا مثل قبل نامهای به پدر مینویسند و از دلتنگیها و احساسشان پرده برمیدارند؛ دلنوشتههایی که تعدادشان نامعلوم است و شاید این چند نامه قطراتی از دریای کلمات کودکانه به پدر سفر کردهشان باشد:
نامهای از طرف عسل، دختر شهید محمد جنتی که سال ۱۳۹۶ در سوریه به شهادت رسید؛
«…پدرم به شما خیلی افتخار میکنم که شهید هستی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دلنوشته دختر شهید حسین بادپا که سال ۱۳۹۱ در سوریه عروج کرد؛
بابای بالابلندم
بابای من مرد بالابلند دیروز و هزار تکه امروزم، هرگز تصور نمیکردم روزی بیاید که ثانیهها برایم سالی بگذرد از غم فراقت، روزی بیاید که لبخندت را گم کنم بین خطوط مبهم روزگار، روزگاری که هیچ وقت بی تو بودن را در آن نمیدیدم.
یادداشتی که روی سینه دختر که سال ۱۳۶۱ در عملیات امالرصاص به شهادت رسید؛
«من فرزند شهیدم، روی پدر ندیدم.»
نامهای از طرف فاطمه، دختر حجت الاسلام قدوسی که سال ۱۳۹۱ در انفجار کربلا آسمانی شد؛
«سلام بابا. امیدوارم خوش بگذره. بابا چرااینطوری شد؟ …»
نامه مبینا دختر شهید علیرضا سراج که ۴ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار در جزیره مینو مجروح و دچار ضایعه نخاعی شد و پس از ۲۵ سال افتخار جانبازی، سرانجام در ۲۲ بهمن ۱۳۹۰ به آرزویش رسید؛
«نامهای به بهشت
بابا علی سلام. دلم خیلی خیلی برات تنگ شده. امروز سی روزه که رفتی.
بابایی چرا از پیشم رفتی پیش خدا. حتماً از دستم ناراحت شدی آخه وقتی رو ویلچر بودی غصه میخوردم دلم میخواست دنبالم بدویی یا بغلم کنی پرتم کنی بالا.
... راستی بابا، مامانت خوبه؟ الان پیش مامانتی یا پیش دوستات؟
بابا جاییت درد نمیکنه؟ دیگه درد نداری؟ نفست خوبه؟
باشه بابا اگه پیش مامانت با دوستات خوبی، منم تحمل میکنم اما بابا ندیدنت خیلی خیلی سخته.
نامه دختر شهید علیرضا سراج
بابا! خدا خیلی دوستم دارد که مانند رقیه (س) شدهام
آخه تا قیامت نمیشه ببینمت. به مامان میگم: قیامت کی میشه؟
مامان میگه: تا مهدی نیاد قیامت نمیشه.
دیگه منم دعا میکنم، مهدی بیاد بعد زود قیامت بشه ببینمت.»
نامه دختر یک شهید مدافع حرم عراقی که با نوشتن نامهای به پدرش برای او بهشت را آرزو کرد؛
«کی میآیی به سوی ما، من برای تو گریه میکنم. تو قلب و چشم من هستی. تو همه چیز من هستی من مشتاق تو هستم و آرزو میکنم که وارد بهشت شوی.»
شعر معروف «با اجازه پدر…» دختر شهید باکری؛
عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟ …» پدر نبود!
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای
رؤیای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر مقابل آئینه، شمعدان
آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود
او گفت: با اجازه بابا… بله… بله
مردی که غیر آینهای شعله ور نبود!
و نجوای جانسوز زهرا دختر سیده نور خدا موسوی شهید زنده لرستانی؛
«سر از این سَجده ۸ ساله برنمی داری بابا؟!
بدون شک میان این جمعیتی… کُجای این محفلی امروز بابا؟! ببین مَنم تک دختر بابا… منم زهرا...
نگاهم کن… خوب براندازم کن… دختر ۷ سالهات را بعد ۸ سال ببین بابا!
میبینی؟ اثری از نوجوانی نیست… روح من مستقیماً پیر شد بابا»
کد خبر 5324855 مرضیه کیانمنبع: مهر
کلیدواژه: سوریه دفاع مقدس جنگ تحمیلی شهدا روز دختر شهدای مدافع حرم صفحه اول روزنامه ها مطبوعات ایران دکه روزنامه ابوالحسن بنی صدر آلودگی هوا فلسطین شهدا آفریقا فست فود شهادت امام رضا ع محمد علی کلی سندروم داون پادکست اینستاگرام دختر شهید نامه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۵۱۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دیکتاتوری با اخلاق سگی» به نمایشگاه کتاب میآید
کتاب «دیکتاتوری با اخلاق سگی» با نگاهی طنز به وقایع زندگی صدام به قلم سیدسعید هاشمی از سوی نشر جمکران منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رمان طنز «دیکتاتوری با اخلاق سگی» با محوریت جنایات صدام حسین به قلم سید سعید هاشمی و با تصویرگری مازیار بیژنی منتشر شد. این کتاب که از سوی نشر جمکران برای اولینبار در سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه خواهد شد، روایتی است از جنایتهای صدام در قبال مردم ایران و عراق.
روایتهای متعددی از جنایتهای این دیکتاتور عراق در قبال اقشار مختلف مردم؛ از غیر نظامیان گرفته تا علما و مبارزین انقلابی، بر صفحه تاریخ نقش بسته است. هاشمی که تاکنون آثار متعددی از او با بنمایه طنز منتشر شده است، تلاش کرده در کتاب جدید از این منظر به وقایع دوران سیاه حاکمیت رژیم بعث بر عراق بپردازد. نویسنده با قلم طنز خود تلاش دارد کمی از تلخی و سیاهی این جنایات بکاهد تا احساس مخاطب کمتر جریحهدار شود.
این رمان براساس خاطرات روزنوشت فرزند نوجوان صدام نوشته شده است. حمله به ایران و آغاز جنگ تحمیلی، ارتباط رژیم بعث با رژیم صهیونیستی، حمله صدام به کویت و در نهایت حمله امریکا به عراق و مرگ دیکتاتور عراق از جمله مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته میشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: خبرنگارها وقتی وارد کاخ شدند، یکی از مشاورین بابا سؤالها را به خبرنگارها داد تا خبرنگارها فقط همان سؤالها را بپرسند. بعد خبرنگارها تا به دفتر کار بابا برسند، نگهبانها صد دفعه آنها را گشتند. وقتی وارد دفتر کار بابا شدند، سه ساعت بعد بابا و من وارد شدیم. به بابا گفتم: بابا چرا زودتر نمیرویم تا آن بندههای خدا معطل نشوند؟ بابا گفت: مثل اینکه از روش حکومتداری چیزی نمیدانی؟! باید سعی کنی مردم همیشه و همهجا معطل باشند.
ردپای صدام و روباه پیر در جعل نام خلیج فارسمن خیلی خوشحال بودم که بابا شیوههای نوین حکومتداری را به من میآموخت. خیلی چیزها از بابا یاد میگرفتم. وقتی وارد دفتر بابا شدیم، خبرنگارها با دیدن بابا از جا بلند شدند و دستش را بوسیدند. بعد دوربین روشن شد. ضبط خبرنگارها هم شروع به کار کرد. خبرنگارها اول چندتا سؤال معمولی پرسیدند. بعد یکی از خبرنگارها پرسید: «اگر امکان دارد، پیشوا کمی در مورد زندگی شخصیشان صحبت کنند. مردم خیلی دوست دارند بدانند زندگی ساده پیشوا به چه صورت است؟»
بابا با خونسردی گفت: «مردم خیلی بیجا میکنند. مگر فضولاند؟ سؤال بعدی را بپرسید!» خبرنگار دیگر پرسید: «بعضیها میگویند در کشور ما آزادی نیست. نظر پیشوا در این باره چیست؟» بابا گفت: «آن بعضیها غلط میکنند با تو. دیگر آزادی تا چه حد؟ یقهمان را جر دادیم تا مردم به آزادی برسند. دوتا روزنامه هم که دارد منتشر میشود. دیگر مردم چه میخواهند؟ از این به بعد اگر کسی بگوید آزادی نیست، دستور میدهیم سر و ته از سقف طویله آویزانش کنند تا بفهمد آزادی هست یا نه.
کتاب «دیکتاتوری با اخلاق سگی» که برای گروه سنی نوجوان و جوان نوشته شده، در 216 صفحه و با قیمت 130 هزار تومان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.
انتهای پیام/